English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6688 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
storm water retention tank U منبعهای نگهدارنده اب باران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rainstorms U باد و باران باران شدید
rainstorm U باد و باران باران شدید
rainsquall U باد و باران باران شدید
barbette U ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
holder U نگهدارنده
retentive U نگهدارنده
skeg U نگهدارنده
lashing U نگهدارنده
support U نگهدارنده
preserver U نگهدارنده
adherent electrode U نگهدارنده
holders U نگهدارنده
pendants U طناب نگهدارنده
dolly U پیش نگهدارنده
pendant U طناب نگهدارنده
absorptive terrace U تراس نگهدارنده اب
maintaining stimulus U محرک نگهدارنده
riding anchor U لنگر نگهدارنده
handle U گیره نگهدارنده
handles U گیره نگهدارنده
strut U قفل نگهدارنده
struts U قفل نگهدارنده
strutted U قفل نگهدارنده
retainer U گیره نگهدارنده
retainers U گیره نگهدارنده
dollies U پیش نگهدارنده
magnet holder U نگهدارنده اهنربا
conservator U نگهدارنده محافظ
fuse holder U نگهدارنده فیوز
cable guard U نگهدارنده کابل
fuse carrier U نگهدارنده فیوز
shaft bracket U نگهدارنده محور
holding coil U پیچک نگهدارنده
gas holder U نگهدارنده گاز
workholder U نگهدارنده قطعه
arrester gear U سیم نگهدارنده
holding flange U لبه نگهدارنده
arm rest U اهرم نگهدارنده
sustentacular U نگهدارنده محافظ
depositery U نگهدارنده سپرده
detent U ضامن نگهدارنده مین
pistol clasp U گیره نگهدارنده طپانچه
geneva stop U سیستم نگهدارنده فیلم
holding ground U محوطه نگهدارنده لنگر
downhaul U طناب نگهدارنده دکل
distance line U طناب نگهدارنده ناوها
sustaining U نگهدارنده ادامه دهنده
lathe tool holder U نگهدارنده تیغه تراش
battery box leg U پایه نگهدارنده باطری
brake shoe carrier U نگهدارنده کفشک ترمز
magnetic latching relay U رله نگهدارنده مغناطیسی
detent U ازادکننده مین نگهدارنده
detent U شیطانک نگهدارنده گیره
die shoe U قاب نگهدارنده ورق
gimbals U محور نگهدارنده جایرو
rigging U طنابهای نگهدارنده دکل
bracket U [ستون نگهدارنده دیوار]
holds U گیره اتصالی نگهدارنده
stakeholder U نگهدارنده بانک در قمار
hold U گیره اتصالی نگهدارنده
preventive U ماده نگهدارنده وسایل نگهداری
jam cleat U قلاب نگهدارنده طناب قایق
hanging-buttress U [پشت بند نگهدارنده] [معماری]
fuzewell liner U بوش نگهدارنده خرج بوستر ماسوره
struts U ریل نگهدارنده یاضامن پایه اتش
strutted U ریل نگهدارنده یاضامن پایه اتش
strut U ریل نگهدارنده یاضامن پایه اتش
spar U تیر چوبی یا فلزی نگهدارنده طنابهای قایق
sparred U تیر چوبی یا فلزی نگهدارنده طنابهای قایق
spars U تیر چوبی یا فلزی نگهدارنده طنابهای قایق
platen U نگهدارنده کاغذ در چاپگر نورد ماشین تحریر
gimbal U سوارکردن قطعهای بریک حلقه نگهدارنده ازاد
console U کنسول [نوعی ستون نگهدارنده تزئینی یا پیش گردی]
MCA U بیتی است که وسایل نگهدارنده باس را پشتیبانی میکند
crotches U مربع کوچک در 4 گوشه میزبیلیارد بی کیسه چنگک نگهدارنده تیر افقی بادبان
crotch U مربع کوچک در 4 گوشه میزبیلیارد بی کیسه چنگک نگهدارنده تیر افقی بادبان
sprays U زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
gaff U میله نگهدارنده ضلع بالایی بادبان قلاب مخصوص حمل ماهی به خشکی یا قایق
sprayed U زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
spray U زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
spraying U زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
raining U باران
drizzle U نم نم باران
drizzled U نم نم باران
drizzles U نم نم باران
hydrometeor U باران
drizzling U نم نم باران
rainwater U اب باران
rainless U بی باران
rainy U پر باران
rain proof U ضد باران
rained U باران
rain U باران
fine rain U باران
pluvial U باران زا
pluvian U باران زا
pluvine U باران زا
rain water آب باران
rains U باران
killdeer U مرغ باران
hydrometer U باران سنج
rain shower باران شدید
rain cats and dogs <idiom> U باران شدید
golden rain آتش باران
hyetometer U باران سنج
pluvimeter U باران سنج
rain ga U باران سنج
rain check U بلیط باران
to send down rain U باران فرستادن
udometer U باران سنج
pash U باران شدید
pluvial dendation U باران ستردگی
rainfall gauge U باران سنج
petrel U مرغ باران
plenty of rain U باران فراوان
plenty of rain U باران کافی
pluviometer U باران سنج
pluviometry U باران سنجی
pluviosity U باران خیزی
rainfall area U پهنه باران
pride of the morning U مه یا باران بامداد
rain gage U باران سنج
rainfall index U نمایه باران
rain gauge U باران سنج
storm water overflow U سرریز اب باران
orographic rain U باران کوهزاد
mizzle U باران ریز
sand blast U شن باران کردن
raintight U باران ناپذیر
much rain U باران زیاد
rainproof U عایق باران
rainmaking U ایجاد باران
rainmaker U باران ساز
rainfall recorder U باران نگار
much rain U باران بسیار
ombrology U مبحث باران
rain laden U باران ساز
bombarding U گلوله باران
showering U درشت باران
raindrops U قطره باران
acid rain U باران اسیدی
sleet U برف و باران
sleeted U برف و باران
sleeting U برف و باران
sleets U برف و باران
drizzling U نرمه باران
bombardments U گلوله باران
bombardment U گلوله باران
bombarded U گلوله باران
bombard U گلوله باران
sprinkles U پوش باران
sprinkled U پوش باران
sprinkle U پوش باران
rainstorm U طوفان باران
bombards U گلوله باران
rainstorms U طوفان باران
ombrometer U باران سنج
plover U مرغ باران
dotterel U مرغ باران
plovers U مرغ باران
catchment U باران گیر
raindrop U قطره باران
fall out U باران رادیواکتیو
cyclonic rain U باران چرخهای
shower U درشت باران
fine rain U باران ریز
drizzle U نرمه باران
showered U درشت باران
showers U درشت باران
drizzled U نرمه باران
blood rain U باران سرخ
drizzles U نرمه باران
slug U گلوله باران کردن
rainproof U مانع نفوذ باران
stager U گرگ باران دیده
shell off U گلوله باران کردن
pitter-patter U چک چک باران و غیره ضربان
slugs U گلوله باران کردن
shoots U تیر باران کردن
continuous rain بارش باران دائمی
rainsquall U باران توام باتوفان
weatherbeaten U باد و باران دیده
standard rain gage باران سنج معمولی
A wolf which has been drenched by rain . <proverb> U گرگ باران دیده .
It was raining hard. U باران سختی می با رید
missile U موشک باران کردن
intermittent rain بارش متناوب باران
slugged U گلوله باران کردن
missiles U موشک باران کردن
weather moulding U سنگی که اب باران راردمیکند
totalizer U باران سنج دخیرهای
too much rain باران بیش از اندازه
pitter patter U چک چک باران و غیره ضربان
storm sewer U لوله فاضلاب اب باران
Not all clouds bring rain. <proverb> U هر ابرى باران نیاورد.
raindrop imprints U اثرهای چکه باران
rain or shine چه باران باشد چه آفتاب
rain gauge station U ایستگاه باران سنجی
isohyetal map U نقشه خطوط هم باران
rainstorms U باران بوام باتوفان
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com